
به نظر بنده یحقیر و با توجه به مطالعاتی که در احوالات بزرگان داشته ام، باید خود را مرتبا با بزرگان مقایسه کنیم. در حالات مر حوم سید علی قاضی نوشته اند 26 سال ،زیر زبانش سنگ کوچکی می گذاشت تا از صحبت زیاد جلو گیری و اگر زیاد حرف میزد این سنگ زبانش را زخم می کرد. یکی از بزرگان فرمودند: این سنگ برای مرحوم قاضی وسیله ای بوده برای پرهیز و مراقبه. البته راه رسیدن ایشان به کمال اینگونه بوده، ما باید راه رسیدن به کمال خود را پیدا کنیم.
ظاهرا منظورشان این بوده که شاید خیلی مقایسه کردن خودمان با بزرگان ، بخصوص علمایی که در راه رسیدن به کمال راه بسیاری پیموده اند و مجاهدت های بسیار کرده اند و به مراتبی دست یافته اند، خیلی درست نباشد. چون به تعبیر ایشان هر کسی راه منحصر به خود را دارد، همیجاست که آشنایی با خود و ظرفیت های وجودیمان اهمیتش مشخص می شود.
یکی دیگر از راه های جلوگیری به خطا رفتن مراقبه است.
اصول معامله با نفس عبارتنداز:
"الجهد" : مجاهده با نفس
"الخوف" : ترس ممدوح[1]
خوف، یکی از اصول اخلاقی در حرکت وجودی ما است، که پاسبان و نگهبان ما می باشد. ما باید همواره بترسیم از اینکه چشمانمان هر چیزی را ببیند، یا گوش هایمان هر چیزی را بشنوند؛ یعنی باید همواره خودمان را با میزان هایی که خدا ورسول خدا برای ما قرار داده بسنجیم. باید بترسیم که چه می خوریم و برای چه می خوریم! باید هر کاری انجام می دهیم فکر کنیم که توی آن کار خدا را در نظر گرفته ایم یا خیر؟ یعنی در همه ی حرکاتمان باید ترس از خالق حاکم باشد.
شاید این سوال پیش آید این روش زندگی به ما نمیچسبد؟! در جواب باید گفت مگر قرار است همه چیز این دنیا به ما بچسبد! مگرما برای خوش گذرانی به این دنیا آمده ایم!؟ تنها چیزی که باید به ما بچسبد طاعت خداست. وظیفه ی انسان انسانیت است،انسان باید ظرفیت خودش را بشناسد و با توجه به ظرفیت خودش در این مسیر حرکت کند. البته باید طلب خودمان را بالا ببریم، باید این را ملکه ی ذهن خود قرار دهیم که کاری را که انجام میدهیم برای خدا باشد اما وجدانا کدام یک از ما اینگونه ایم!؟
در حکایاتی که از بزرگان ما نقل شده به طور واضح میتوان این گونه مراقبه ها را مشاهده کرد. برای مثال سيد صدر در «تكملة امل الآمل» مي گويد: آخوند ملا حسينقلي همداني (ره)دائم المراقبة بود به طوري كه چه بسا در اثناي درس از ترس اينكه از خداوند سبحان غافل شود، ساكت مي شد. وي شيوهاي همانند ابن طاووس داشت و در اثر مجاهدتها و رياضتها، انوار ملكوت بر او تابيدن گرفت[2]. مراقبه های زیادی رو میتوان توی احوالات بزرگان دید.
مراقبه یعنی اینکه وقتی با خودمون عهد و پیمانی بستیم مراقب باشیم که زیرش نزنیم. در قدیم چله نشینی هایی داشتند، که می توان گفت به نوعی مراقبه بحساب می امد که بتوان با آن صفت رذیله ای رو که شاید ملکه ی ما شده از خودمان دور کنیم و یا صفت حسنه ای در نفسمان ملکه بشود.
ادامه دارد...
نظرات شما عزیزان:

:: برچسبها: خطا, سلامت روح, ایت الله بهجت, پیامبر, معامله با نفس, جهد, خوف, آخوند ملا حسينقلي همداني, ,
